آنیل در 14 ماهگی
دختر عزیزم یکی یه دونه مامان، شدی یه سال 2 ماهه زمان خیلی زود میگذره گذر زمان رو حس نمیکنم چشم بر هم میذارم میبینم بزرگتر شدی خانوم تر و عاقل تر.
این دفعه با یه عالمه عکس اومدم.
اول عکس های تیر ماه رو بذارم برات:
آنیل شکمو:
آنیل در شهر خورشید:
و پسر عموی خوشگلم آریان:
اوایل ماه بود که اولین جمله تو گفتی بابا گ به فارسی یعنی بابا بیا و اواخر ماه هم دومی جمله ای که گفتی دایی جیدی = دایی گدی به فارسی یعنی دایی رفت .
آنیل هاپو چی میگه هاپ
پیشی میگه میو
بع بعی میگه بع
گاوه میگه ما
کلید: کی
اسب: ا
اسب چی کار میکنه: پیتکی پیتکی
توپ: توپ
جاروبرقی: جا
ببر: ب
بالن:با
دریاچه: د
پروانه: پ
دوچرخه: د
گل: گول
طوطی: طوطی
می می
نی نی : ب ب
دوو: به فارسی یعنی بلند شو
چشمای مامان کو دماغ کو نشون میدی
از کنار دریاچه رد میشیم د د میکنی
هر جا از ماشین دایی بهروز ببینی میگی دایی دایی
از ماشین عمو چنگیز هم ببینی بای بای میکنی
خوابت بیاد دراز میکشی سرتو رو زمین تکون میدی
آنیل کو میزنی رو سینه ات
خورد کن هستی همه چی به خصوص میوه هارو خورد میکنی میریزی بیرون
جلوی آینه شکلک در میاری میخندی!
خیلی دیر به دیر میام آپ میکنم ایشالا جبران میکنم عزیزم دلم برای دوستای گلم خیلی تنگ شده.
البته آخر این ماه با دوست بابایی و خانومش رفتیم گردش چند روزه خیل خوش گذشت بهت و اینم عکس ها.
5 شنبه 31 مرداد صب اول رفتیم اسالم:
بعد آستارا:
صب جمعه تو شورابیل صبونه خوردیم آنیل در حال فشولی:
هوا سرد بود اما آنیل با بی میلی :
فندوقلو:
قربون خنده ات برم من:
آلوارس:
دو روز هست که میگی تاب تاب عب یعنی تاب تاب عباسی، قربون شیرین زبونیت برم.
اینا هم عکس های 14 ماهگی برای ماه مرداد:
چقد دلبری میکنی آخه نمیگی خوردمت تموم شدی:
رفتی زیر میز میخندی بلا:
و در آخر اینکه عاشقتم عزیز دل مامان و بابا.