روزانه هایمان با آنیل و اسباب کشی
خوب آنیل کوچولو به قول خاله الی کم کم سالگرد تو دل بودنت داره تموم میشه همش میگه پارسال این موقع منتظر اومدنت بودیم و هنوز نبودی و قربون صدقت میره.
از کارای این ماهت بگم که تمومی نداره با این که یادداشت کردم فک میکنم کلی چیزای دیگه یادم رفته بس که شیطون شدی و وروجک...
تو 5 خرداد یعنی تو 11 ماه و 7 روزگی کامل راه رفتی و حتی گاهی اوقات میدویی و برای این کارت به خودت افتخار میکنی و اویل انتظار داشتی تشویقت کنیم ما هم از خودت بیشتر ذوق داشتیم ناخودآگاه دست میزدیم.
از وقتی هم که راه میری توپ کوچولوتو با پاهات میزنی جلو به نوعی فوتبال بازی میکنی و عاشق این کاری.
تو این ماه کلی کلمه گفتی بعضی هاشو تکرار میکنی اما بعضی کلماتو یک بار میگی و دیگه هر کاری کنیم نمیگی مگر اینکه خودت دلت بخواد.
اولین کلمه ای که گفتی خرسی بود بس که عروسکای خرستو دوس داری، 3 بار تکرار کردی خیسی و دیگه نگفتی.
بیرون میریم گربه میبینی داد میزنی پیشی بیشتر شبیه به بیشی هست و گاهی میگی میو.
از وقتی بخار اتو رو دیدی گفتیم جیزه به هر چی که بخار یا دود داشته باشه میگی چیز همون جیز مخصوصا چایی.
به توپ چند باری گفتی توب.
یه بار گفتم اردکه میگه کواک کواک تو هم پشبندش تکرار کردی کک کک و گفتم چسب گفتی چبس این دو تا جزو اونایی هستن به هیچ عنوان تکرار نمیکنی
یه دو سه باری هم گفتی پروانه البته پلوا بود بیشتر.
همچنان عاشق بیرون رفتنی و به کسی که به طرف در میره میچسبی و ول کنش نیستی. به خصوص پارک رفتن و تاب بازی.
انقد تاب بازی دوست داری که همش میگی تاب تاب . گیلاس میخوردیم داشتی با گیلاسا بازی میکردی با دستت به حالت تاب تکون دادی و گفتی تاب تاب ما هم که مثل همیشه غش و ضعف کردیم برات فدای تو باهوشم بشم الهی . یا یه بار دست مامانمو تکون دادی و گفتی تاب تاب، میگیم یعنی داره تاب میخوره آنیل میگی تاب تاب.
بابایی برات گل آورده بود بردی جلو دماغت گفتی به به! واین جزو اون کارایی بود که اشک تو چشام جمع شده بود از بزرگ شدن عروسکم.
تلفنو میگیری کنار گوشت میگی ا یعنی الو یا میگی ب یعنی بله.
میگم بگو نی نی میگی نی نی.
چش چش دو ابرو رو برات میخونم یا برای عروسکت تو هم رو صورت عروسکت دستتو تکون میدی با خودت میگی ددد بدوو چه میدونم حتما با زبون خودت میگی چش چش دو ابرو!
تا یه آهنگ میشنوی حتی وقتی از خیابون رد میشیم یه ماشین که آهنگش روشن باشه سریع بشکن میزنی و دستاتو تکون میدی به حالت رقص.
از حلقه های هوشت قبلا هم گفته بودم برای اینکه دوس نداری رو هم باشن فقط حلقه زرده یعنی اولی رو میندازی تا میخوام بعدی رو من بندازم زودی درش میاری. فقط یکیشو میندازی!
کلیپسم اگه رو زمین باشه میاری میزنی به سرم میگم یعنی ببندم عسلم سرتو تکون میدی میخندی.
وای انیل نمیدونی برای هر کدوم از این کارات چقد ذوق زده شدیم و چقد خوشحالیم از اینکه داری روز به روز بزرگ میشی و فهمیده تر.
یه دو هفته ای میشه اشتهات خیلی بد شده و تقریبا چیزی نمیخوری به خاطر حساسیتت بردم دکتر، نوشت آزمایش، عفونت ادراری داشتی یه شربت بسیار بد مزه داد هر سری هم میخوردی حالت تهوع داشتی گاهی اوقات هم استفراغ ولی حساسیتت بهتر شده بود برای همین مجبور بودم بدم.
اسباب کشی هم که از یه طرف و ذوق کردن تو از اسباب کشی از یه طرف. کلی شیطونی میکردی و ورجه وورجه و با این که کلی کار رو سرم ریخته بود از شلوغ کردنات کیف میکردم عزیزم خیلی دوووووست دارم یکی یدونم.
این عکس هم موقع رفتن به خونه جدیدس برای مرتب کردن البته اینجا سوپرمارکت دایی بهروزه:
تو خونه جدید زیر مبل دنبال توپ:
اینجا از همون موقع هایی که با آهنگ مخصوصت بغل بابایی لالا کردی:
و اینجا نمیدونم دنبال چی میگردی همش میخواستی دستمو ول کنی و تنهایی را بری منم که تو بیرون نمیتونم همچین اجازه بدم داشتیم با هم جنگ میکردیم خاله الی شکار لحظه ها کرده:
کم مونده به تولدت فرشته کوچولو، فسقلی من داری یه ساله میشی.