روز پدر اما با تاخیر
سلام خانوم خوشگلم. عزیز دل مامان جمعه روز پدر بود روز بابایی مهربونت. ما خانوادگی رفته بودیم جشن تولد 70 سالگی عموی بابایی. خیلی خوش گذشت یعنی عالی بود به تو که دیگه چی بگم بشکن زدن یاد گرفتی، نمیدونستی بشکن بزنی نانای کنی یا دست بزنی.
از اونجایی که سرمون شلوغ بود این دو روز رو هم برای میکس فیلم تولد مشغول بودیم نشد بیام و برا روز مرد بنویسم.
ای تمام زندگی و هستی ام، عشق را با تو تجربه كردم و بدان مروارید زیبای عشقت همیشه در صدف سرخ قلبم جای دارد. بهترینم، به پای همه خوبیهایت برایت خوب بودن، خوب ماندن و خوب دیدن را آرزو می كنم. مرد من روزت مبارک.
پدر مهربونم که همیشه و همیشه خوب بودی برامون به خصوص برای من و الناز ممنونم و روزت مبارک همینطور به پدر شوهر عزیزم روزتون مبارک.
پی نوشت1: عزیز دلم همیشه قدر بابای مهربونتو بدون. تو این یه سالی که با ما بودی خیلی برات زحمت کشید هم باعث آرامش تو بود هم من.
پی نوشت 2: خوب انیل کوچولو یه کارای جدیدی انجام میدی به عروسکات شیشه شیر میدی به عروسکات غذا میدی کلا بهشون میرسی فدات شم. و اینکه انقد گربه دوس داری میگی پیشی و خرساتو دوس داری میگم بگو خرسی میگی ایسی.فدای تو بشم من.