آنیلآنیل، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

آنیل دختر خرداد

11 ماه تمام با فرشته کوچولوم

1392/2/28 21:05
نویسنده : مامان سولماز
758 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان. اینگونه داره یک سالت میشه باورم نمیشه همون جوجو کوچولوی ناز فسقلی کلی چیزا یاد گرفته و تاتی تاتی میکنه و داره کم کم یه سالش میشه.

توی این ماه  خیلی کارا یاد گرفتی  شکلاتم. با هم خیلی جاها رفتیم . خیلی کارا کردیم گشتیم و...

خوب اول از همه اینکه عادت کردی هر وقت میخوایم بریم بیرون درو که باز میکنم به کلیدم روی جا کلیدی اشاره میکنی،

عروسک پرت میکنیم بالا غش غش میخندی، خنده هات خیلی خاصه نفسم، خیلی شیرین میخندی فدات شم.

جی جی کردنو یاد گرفتی میری زیر صندلی، پشت مبل میای بیرون و میگی جی.

با بابایی و دایی کیومرث رفته بودی بیرون گویا مرغ و خروس دیدی و دوتا از خروسا شروع کردن به دعوا کردن و سر و صدا را انداختن ترسیده بودی و کلی گریه کرده بودی و منو میگشتی گویا، فدای تو بشم من.

صدای این گوسفند کوچولو رو در میاری تند و تند میزنی زمین تا صداش در بیاد:

 خیلی دوس داری خودت غذا و آب بخوری خود کفا شدی جیگر طلا.

حساسیتت شدید شد ولی بالاخره کشف کردم که به شکلات و شیرینی حساسیت میدادی!

وای عاشق اینم که رو دست بابایی میخوابی خیلی صحنه قشنگیه و میمیرم برای بابای مهربونت..

کار جدید دیگه اینه که اسباب بازیاتو(خرسی ، جوجو...) میذاری تو قابلمه یا روی جعبه موسیقی یا رو پازلت بعد هولشون میدی و ذوق میکنی، ولی من بیشتر از تو!

یه پروانه داری دسته داره اونم هول میدی و بالش باز و بسته میشه خیلی دوسش داری.

جارو دستی که میکشم میای از دستم میگیری و میکشی،

وای وای یه ادای دیگه، میمیرم برا این کارت موقع گریه کردن دراز میکشی سرتو میذاری رو دستات گریه میکنی جالبه من میخندم بابات حرص میخوره میگه دخملیم داره گریه میکنه چرا میخندی!!!

 همه چی رو بهم میریزی: انگشتی هات رو مرتب میکنم میخندی و میای دونه دونه در میاریشون، حلقه های هوشتو یکی یکی میذارم تا یاد بگیری دونه دونه در میاری و میخندی! پازلتو دونه دونه در میاری اصلا حرص میخوری وقتی میبنی سر جاشونن!

البته دو تا از پازلتو امروز درست گذاشتی سر جاش منم که کیف کردم حالا نمیدونم اتفاقی بود یا...

چند وقت پیش رفتیم خرید وای نمیدونستی به چی نگاه کنی هی اینور هی اونور ب سکه بهت خوش گذشته بود و چیزای رنگی پنگی دیدی تو خونه زودی لالا کردی.

تو این عکسم داری دریاچه رو نگا میکنی:

 اینجا داری در گوش درسا چی میگی مامان:

وقتی میریم پارک جدیدا سر تاب بازی دعوا را میندازی میارمت پایین تا یکی دیگه سوار شه یه گریه ای میکنی که بیا و ببین یعنی مال خودمه!!! و اینکه بیرون میریم نمیدونی دیگه کجا رو نگا کنی چرخای ماشینا، کلاغ و گنجشک و پیشی و (مرغ و خروس حالا اگه پیش بیاد) خلاصه هیچی رو رد نمیکنی فدای تو بشم جیگر طلای من.

 مگه میشه خاله الی بره جایی و برا تو چیزی نگیره.

از نمایشگاه کتاب برات سری کتابای خانوم کوچولو و آقا کوچولو هارو گرفته دست گلش درد نکنه:

اینم اولین اثر هنری آنیلم:

اینم چند تا عکس:

آنیل با کلاه شنا هه هه هه:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان فرشته های آسمانی
29 اردیبهشت 92 8:27
سلام
خوشکل خانم خیلی نازی ماشالله داری کم کم شیطون میشی


سلام خاله جونی ممنونم
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
29 اردیبهشت 92 10:40
وایییییییییییییییییی چقدر زود گذشت. باورم نمیشه. یادمه اون روز ک واسه زایمان رفتی تو وبلاگم نوشتم...
یادش بخیر
نینی خانومی داره یک ساله میشه.
قربون عکسا و کارای خوشگلت خاله ای.


آره واقعا چه زود گذشت! ممنونم خانومی خدا نکنه
سپید ماما علی
29 اردیبهشت 92 12:35
اولا یازده ماهگیت مبارک خانم طلا
دوما ماشاءالله خیلی بزرگ شدی...
سوما فدات بشم که دلبری میکنی
چهارما کتابهای خوشگلت مبارک
پنجما عکسات یکی از یکی خوشگل تر بود


قربونت برم ممنون عزیزم
لطف داری خانومم
مامان یاشار
29 اردیبهشت 92 16:17
جان دلم عروسک خوشگلم. سولماز جون گمونم بچه های این روزا به نظم و ترتیب آلرژی دارن یاشار هم دقیقاً همین کارا رو میکنه اگه وسایلش یه جا مرتب باشه تا همه رو پخش نکنه تو کل خونه آرامش نمیگیره یا در مورد پازلش هم دقیقاً همینجوریه قربونش برم که به شیرینی آلرژی داده ولی شکلات رو تا قبل از 2 سالگی بهش نده چون به شدت آلرژی زا هستش. دلم میخواد قورتش بدم. انگار همین دیروزا بود که منتظر اومدنش بودیما یکسال گذشت. الهی 120 سال عمر باعزت و سلامت و شاد از خدا بگیره و البته شماها هم باشین که از شادی اون لذت ببرین. یه بوس محکم از قول من


آره نظم تو کاراشون! مگه میشه!
نمیدونستم تو عید که شکلات رو مزه کرد دیگه دس ور نمیداشت هر جا میدید میخواست تا که فهمیدم حساسیتش به اون بوده هه
قربونت برم عزیزم ممنون همچنین برا یاشار عزیزم یه بوووووووس خوشگل از طرف من
مامان فرشته های آسمانی
30 اردیبهشت 92 10:27
سلام
عزیزم ممنون که بهمون سرزدیدهمینطور بابت نظرات خوبی که نوشتی .درباره عکس بچه ها هم چشم بزودی البته توی ارشیوها ی قبلی یکی دوتا عکس گذاشتم آنیل زیبا راببوسید


سلام خواهش میکنم.
دیدم چند تا عکسو. گفتم جدید باشه خوب ممنون عزیزم
نرگس مامان باران قلنبه
30 اردیبهشت 92 12:06
عزیزم 11 ماهگیت مبارکچه کتاب های خوبی عکساشم خیلی باحاله


میسی عزیز دلم
مامان اهورا
31 اردیبهشت 92 12:47
پيشاپيش تولد اين فرشته كوچولوي ناز و خوردني مبارك باشه عزيزم. مثل مامانش خوشگله .ماشاله. داره شيطون ميشه ها . قوربونش بره خاله


مرسی عزیزم لطف داری خدا نکنه خاله مهربون
پوپک
1 خرداد 92 10:45
سلام. خدا حفظش کنه. منم یه آنیل دارم به اضافه یه آنیا! آخه دوقلو هستن.


سلامچه جالب خدا حفظشون کنه عزیزم
مامان فرشته های آسمانی
4 خرداد 92 8:41
سلام
آنیل جون خوبه فکرکردم فقط خودم کاردارم وچند روزیه دیگه نمینویسم شما هم که مثل من هستید دلمون تنگ شده برای آنیل جون [hr
سلام عزیزم من که خیلی مشغولم از این ور آنیل از یه طرف هم کارای عروسی داداشم... کلی کارای دیگه وقت نمیشه!!!
یاسمن مامان الیسا
6 خرداد 92 15:52
به به آنیل خانومی ماشاء الله به این همه ذوق و استعداد و رفتار های خوشمزه
سولماز جون از یک سالگی آنیل جون به بعد به سرعت برق و باد می گذره و چشم رو هم بذاری دخملی دو ساله شده


آره واقعا همینطوره عین برق و باد میگذره
ممنون عزیزم لطف داری
سیما
6 خرداد 92 20:21
سلام وقت بخیر! از شما دعوت می کنم از گالری نقاشی من دیدن فرمایید خوشحال می شم نظراتتون رو در مورد کارهام بدونم.
آناهیتا مامانیه آرمیتا
11 خرداد 92 4:06
ماشالا چقدربزرگ شدی دخترنااااز خیلی ام شیطون شدی عزیزم ایشالا همیشه سلامت باشی تابیشترشیطونی کنی
۱۱ماهگیتم مبااالک ایشالا ۱۱۰ساله شی گلم


قربونت برم خانومی ممنون