11 ماه تمام با فرشته کوچولوم
سلام عزیز دل مامان. اینگونه داره یک سالت میشه باورم نمیشه همون جوجو کوچولوی ناز فسقلی کلی چیزا یاد گرفته و تاتی تاتی میکنه و داره کم کم یه سالش میشه.
توی این ماه خیلی کارا یاد گرفتی شکلاتم. با هم خیلی جاها رفتیم . خیلی کارا کردیم گشتیم و...
خوب اول از همه اینکه عادت کردی هر وقت میخوایم بریم بیرون درو که باز میکنم به کلیدم روی جا کلیدی اشاره میکنی،
عروسک پرت میکنیم بالا غش غش میخندی، خنده هات خیلی خاصه نفسم، خیلی شیرین میخندی فدات شم.
جی جی کردنو یاد گرفتی میری زیر صندلی، پشت مبل میای بیرون و میگی جی.
با بابایی و دایی کیومرث رفته بودی بیرون گویا مرغ و خروس دیدی و دوتا از خروسا شروع کردن به دعوا کردن و سر و صدا را انداختن ترسیده بودی و کلی گریه کرده بودی و منو میگشتی گویا، فدای تو بشم من.
صدای این گوسفند کوچولو رو در میاری تند و تند میزنی زمین تا صداش در بیاد:
خیلی دوس داری خودت غذا و آب بخوری خود کفا شدی جیگر طلا.
حساسیتت شدید شد ولی بالاخره کشف کردم که به شکلات و شیرینی حساسیت میدادی!
وای عاشق اینم که رو دست بابایی میخوابی خیلی صحنه قشنگیه و میمیرم برای بابای مهربونت..
کار جدید دیگه اینه که اسباب بازیاتو(خرسی ، جوجو...) میذاری تو قابلمه یا روی جعبه موسیقی یا رو پازلت بعد هولشون میدی و ذوق میکنی، ولی من بیشتر از تو!
یه پروانه داری دسته داره اونم هول میدی و بالش باز و بسته میشه خیلی دوسش داری.
جارو دستی که میکشم میای از دستم میگیری و میکشی،
وای وای یه ادای دیگه، میمیرم برا این کارت موقع گریه کردن دراز میکشی سرتو میذاری رو دستات گریه میکنی جالبه من میخندم بابات حرص میخوره میگه دخملیم داره گریه میکنه چرا میخندی!!!
همه چی رو بهم میریزی: انگشتی هات رو مرتب میکنم میخندی و میای دونه دونه در میاریشون، حلقه های هوشتو یکی یکی میذارم تا یاد بگیری دونه دونه در میاری و میخندی! پازلتو دونه دونه در میاری اصلا حرص میخوری وقتی میبنی سر جاشونن!
البته دو تا از پازلتو امروز درست گذاشتی سر جاش منم که کیف کردم حالا نمیدونم اتفاقی بود یا...
چند وقت پیش رفتیم خرید وای نمیدونستی به چی نگاه کنی هی اینور هی اونور ب سکه بهت خوش گذشته بود و چیزای رنگی پنگی دیدی تو خونه زودی لالا کردی.
تو این عکسم داری دریاچه رو نگا میکنی:
اینجا داری در گوش درسا چی میگی مامان:
وقتی میریم پارک جدیدا سر تاب بازی دعوا را میندازی میارمت پایین تا یکی دیگه سوار شه یه گریه ای میکنی که بیا و ببین یعنی مال خودمه!!! و اینکه بیرون میریم نمیدونی دیگه کجا رو نگا کنی چرخای ماشینا، کلاغ و گنجشک و پیشی و (مرغ و خروس حالا اگه پیش بیاد) خلاصه هیچی رو رد نمیکنی فدای تو بشم جیگر طلای من.
مگه میشه خاله الی بره جایی و برا تو چیزی نگیره.
از نمایشگاه کتاب برات سری کتابای خانوم کوچولو و آقا کوچولو هارو گرفته دست گلش درد نکنه:
اینم اولین اثر هنری آنیلم:
اینم چند تا عکس:
آنیل با کلاه شنا هه هه هه: