16 ماه با فرشته کوچولو
سلام به همه دوستای گلم و آنیل کوچولوی عزیزم.
دخملم، خوشگل مامان 16 ماهگیت مبارک عزیز دلم.
11 و 12 مین دندونای کناری از بالا هم در اومدن.
آنیل جون تو این ماه زیاد نتونستم ازت عکس بگیرم ولی کلی چیزای جدید و کارای جدید یاد گرفتی که برات مینویسم:
اوایل ماه بود که پدر و دختر با همدیگه یه جور خاصی حرف میزدین اگه از بابایی چیزی میخواستی باید بهش یه بوس جانانه میدادی بعد بابایی بلند میشد و کاری که میخواستی رو برات انجام میداد، طوری که شرطی شده بودی و بابایی میگفت اول، تو مستقیم میومدی و صورتتو میگرفتی طرف بابایی و بابایی بوس میکرد و پا میشد. بعد چند بار تا یه کارت میفتاد خودت میگفتی ابل (همون اول) بعد بوس بعد کار هه هه هه ما هم مث همیشه غش و ضعف.
خوب حالا دایره لغات جدید آنیل خوشگله:
اموم: حموم (عاشق حموم ابزی و آب بازی شدی و ول کنم نیستی روزی دو سه بار آب بازی نکنی خیالت راحت نمیشه)
خوب اینم تازه یاد گرفتی که به آخر همه کلماتت او اضافه میکنی چراشو نمیدونم فقط میدونم که خیلی بامزه حرف میزنی قربونت برم. آبو: آب، تابو: تاب، توپو:توپ، اییو: ایی، به به همون نی نی که میگی ببو! هه هه هه یه روز به می می هم گفتی می میو از خنده غش کردم دختر.
چند روزی میشه تلفنو بر میداری و کلی حرف میزنی جالب اینه که کلمه های عجیب و غریب میگی و تکرار هم میکنی یعنی منظور داری به خیال خودت صحبت میکنی عسلم فیلمشو گرفتم بامزه مامان.
نانا:الناز (خاله الی)
عمه: عمه
آدی:هادی
اییر : شیر
مو: موز
آینه: آینه
عنک:عینک
می: میمون
جی جی : جی جی
آبی :آبی
ما: ماشین
دف: کفش
آنی :آنیل(البته خیلی کم اسم خودتو میگی)
امی: نمیخوام( برای نمیخورم نمیرم نمیام ... برای همش به کار میبری)
اونان: به فارسی از اون
ماهی چیکار میکنه آنیل دهنتو تکون میدی، درخت ،گل چی میخوره بزرگ میشه میگی آبو (البته اینو از مامان طاها جون یاد گرفتم و یادت دادم) با بابایی به گل هامون آب میدین از اینکار خیلی لذت میبری مامان فدات بشه.
همه اعضای بدنتو میشناسیو نشون میدی موو:مو ، د: دست رو خودت هم میگی.
پی پی کنی یا میگی جیش یا میگی پوف.
این شلوار مال کیه یا هر چی که برا تو باشه میگی : من
جو:جوراب (عاشق جوراباتی تا میگیم بریم بیرون میدویی و جوراباتو و شلوار لیتو که خیلی دوسش داری میاری و میخندی) یه کاپشن خریدیم برات اونم خیلی دوس داری خرس داره روش همش نگاه میکنی و میگی ایس: خرس، و ذوق میکنی.
البته دلت بخواد بریم بیرون لباساتو ور میداری دستت و میری دم در وایمیسی و نق میزنی!
شبا زیر لحاف قایم میشی ما باید بگیم آنیل کو ؟کجا رفت؟ تا خودتو نشون بدی تا این بازی رو نکنی خوابت نمیبره.
تو این ماه بد جور مریض شدی تا جایی که منو به گریه انداختی لبته بیماری همه گیر بود و کلی بچه های اطرافیانمون هم گرفته بودن اسهال و تب شدیدی داشتی تبت 3 روز طول کشی تا پایین بیاد و اسهالت هم طول کشی تا خوب شه آخرش هم بردمت درمانگاه سرم وصل کردن از فرداش بهتر بودی.
شدیدا جیغ جیغو شدی و حسود. به خصوص با خاله الی. نگاتم میکنه جیغ میزنی من که میگم حسودیت میشه بهش میبینی که منو خاله حرف میزنیم هم جیغ میزنی!
یا یه بچه ای خواهر یا برادر بزرگتر داشته باشه هم به اون بچه شدیدا حسادت میکنی و سرش جیغ میزنی و حتی میزنیش و یا موهاشو میکشی و دستتو تو چشش میکنی با بچه های مثل خودت که یه دونه هستن کاری نداری دخمل حسودم
همچنان عاشق سرسره سواری هستی بریم پارک با تاب بازی کاری نداری میدویی سمت سرسره سیر بشو هم نیستی!
معتاد فیلم های خودت شدی هر روز صد دفعه نگاه میکنی کنترلو میاری برامون تا باز کنیم و عاشقانه و با ذوق شوق تمام نگاه میکنی خود شیفته من
طبقه چینی رو دوس داری البته این مال خیلی وقت پیشه کوسن هارو میذاری رو هم به هم میریزی و دوباره...
تازگی ها عاشق چمدون شدی همش میری توش میشینی و میگی که بکشیمت این ور و اونور :
دیگه تا همین حد یادمه شیرین کاریهات و شیرین زبونی هات تمومی نداره که.
گل های تو بالکنمونو خیلی دوس داری شمعدانی و سانازه: