عاشقانه دوست دارم
دخمل طلای ما انقد که باهوش و زرنگ و جیگره این پست مخصوص ستایش ایشونه و تشکر از اینکه انقد خوب همه چی رو زود یاد میگیره. اوایل خرداد آموزش توالت رفتن رو شروع کردم و در عرض 15 روز آنیل خانوم قبول کرد که خودش به تنهایی بره دستشویی و کنترل داشته باشه
اینم بگم که یک هفته اول بسیار برام دشوار بود و سخت گذشت اما بالاخره این مرحله سختی که همیشه حتی از حاملیگیم به اینور ازش میترسیدم هم گذشت و کلی راجع بهش مطالعه کرده بودم و از خیلی ها راهنمایی خواسته بودم .
آنیل من فدای اون آرامشت بشم، بس که نقاشی دوس داری تصمیم گرفتم بفرستمت کلاس نقاشی و چند روز پیش بردم مهد کودک (به قول خودت مهد حودک) نزدیک خونه مامانینا ،خیلی خوشت اومده بود و استقبال کردی خانوم مربی گفت که از 3 سال به بالا داریم و پرسیدم که توی کلاس چه چیزهایی اموزش میدین، گفتن که رنگ ها و خط خطی کردن و چیزهای اولیه و متوجه شد که آنیلم تقریبا همه رنگ هارو بلده و به راحتی دایره و مثلث و حتی نی نی میکشه خوشش اومد و کلی تشوقش کرد. ( البته از 2 تیر شروع میشه)
اینم از نقاشی های آنیلم:
این نقاشی یه نی نی هست چش چش و دماغ و دهنش یه ذره اون ور تره و گردی صورت
البته من بیشتر هدفم از بردن به کلاس نقاشی ارتباط با بچه ها و بزرگتر هاست چون خیلی آروم هستی و به خصوص از بزرگترها گریزونی. مثلا شهربازی که بردمت از همه بازی ها خوشت اومده بود وقتی خانوم های مسئول میومدن کارت بکشن جیغ میزدی و اصلا دوس نداشتی سوار شی.
خلاصه دوس دارم ارتباط اجتماعیت هم خوب بشه ایشالا و بتونی تمامی چیزهایی رو که بلدی بدون هیچ واهمه ای پیش همه بگی.
از شعر هایی که بلدی یه توپ دارم قل قلیه، عمو زنجیر باف، چش چش دو ابرو، تاب تاب عباسی.
دایی کیومرث از نمایشگاه برات کتاب خریده بود که دوسشون داری همش میای میگی کتاب بحون(کتاب بخون).
اینم خود دایی کیومرث با آنیل:
حتی برای توالت یاد گرفتنت که جایزه در نظر میگرفتم با اشتیاق تمام کتاب خوندن رو انتخاب میکردی.
به زودی 2 سالگیت تموم میشه و وارد سومین سال زندگیت میشی عزیز مامان
عاشقانه دوست دارم
چه روزهای خوبی که تو این دو سال باهم نداشتیم فقط آروزهای خوب برات دارم و همینجا بهت قول میدم که برای آسایش تو هم که شده هر کاری از دستمون بر بیاد برات انجام بدیم عزیزم به امید خدا ایشالا.
اینم قلعه قهقهه که نسبتا اذیت کردی ولی خوش گذشت:
این عکس هم از هنر عکاسی خودم
این عکس ها هم از شیطنت های آنیل:
عکس نگیر خانوم:
اینجا خونه تکونی کردم همه چی رو شسته بودم آنیل هم سوءاستفاده میکرد و خاله بازی هاشو انجام میداد و جالبه من رو هم دعوت میکرد به خونش و میگفت بشین کنارم .
ای جوووووووووووووووووونم