آنیلآنیل، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

آنیل دختر خرداد

سال جدید

سلام به همه دوستای گل سال نو مبارک باشه اولین مطلب سال جدید رو امروز مینویسم راستش وقت نشد بس که سنگین هم شدم و البته تنبل!!! دلم براتون تنگ شده بود عید خوبی بود امابدون سفر! از اونجایی که تو ماشین حالم بد میشه یا فشارم میفته یا میره بالا!! همین اطرافای شهرو میگشتیم.دوستون دارم دوست جونا. مهمونامون میگفتن بالاخره اسم نی نی تون چیه؟ از اونجایی که دچار وسواس شدم فعلا تا چند هفته یی بی خیال اسم شدم تا از این وسواسبی خودی راحت شم. ...
14 فروردين 1391

کادوی عیدی

خرید های عیدمون بالاخره تموم شد. برای دخمل قشنگم هم یه لباسشویی کوچولو(همون کهنه شور) و دو تا ببعی ناز و یه دونه خونه اسباب بازی با وسایل تمام گرفتیم شد عیدی نی نی مون. کهنه شور رنگی هم بود ولی چون سفیدش٣.٥ کیلویی بود بابایی گفت اونو بر داریم. منمتو خونه خودم تزیینش کردم حالا هرکی میبینه فک میکنه از اول همون شکلی بوده خلاصه خوشگل شده. ...
26 اسفند 1390

آماده شدن برای سال جدید

سلام به همه دوستای عزیز. قبل از همه چیز پیشاپیش سال جدید رو به همه دوستای وبلاگی به خصوص نی نی وبلاگی ها تبریک میگم. امیدوارم سال خوبی داشته باشین با نی نی های جدید. ازتون میخواستم راجع به اسم پروا که میخوام برای دختر قشنگم بزارم نظر بپرسم خودم خیلی این اسمو دوس دارم ولی خیلی ها میگنمعنیش یعنی ترس!!! البته معنی زیادی داره یعنی صبر و آرام و قرار . یه معنیش هم ترسه حالا به نظرتون این اسم رو بزارم بده؟ لطفا نظر بدین میدونم که خونه تکونی ها کم کم داره تموم میشه. منم خونه تکونی البته چه عرض کنم اسباب کشی کردم خونهمث دست گل شده و با این وضعم کسی نمیذاشت کار کنم.دست گل همسی جان درد نکنه که مث همیشه کمک حالم بود مامان جونم هم کلی ک...
19 اسفند 1390

استراحت

چند روز بود دل درد خیلی شدید داشتم. رفتم بیمارستان گفتن ممکنه تورو از دست بدم حتی تصور این فکر برام سخت بود عزیزم.اصلا فکر نمیکردم حس مادر بودن چقدر قشنگه و نمی خواستم به این زودی این حس قشنگ رو از دست بدم. کلی دوا درمون و استراحت مطلقی که برام نوشتن امروز حالم بهتر شده خداروشکر. محکم و قوی باش قشنگم تا سالم وسر حال به دنیا بیای تا اون صورت ماهتو ببینم. تو سونو گفتن سرو ته شدی بس که تکون میخوری عزیزم آرامش داشته باش و صبور باش. دوست دارم عزیزکم دوست دارم.
14 اسفند 1390

مهمونی

دیشب مامانینای بابایی رو دعوت کرده بودیم.انقد کار کردم که نگو و نپرس! البته دست بابایی درد نکنه کلی کمکم کرد، اگه اون نبود مرده بودم!! میدونه که خیلی دوسش دارم ولی باز براش مینویسم که دوست دارم همسی عزیزم بهترینمی. تو هم از اینور هی تکون تکون میخوردی. حتما میخواستی بگی کم کار کن مامانی بذار بیام کمکت کنم. دوست دارم یکی یه دونم هر چه زودتر منتظرم بیای پیشمون. این روزا خیلی شارژم دیگه اون بی حوصله گی ها و بد حالی هارو ندارم خدارو شکر.امروز قراره برم کم و کسری های کتاباتو بگیرم (راجع به شیوه های تقویت هوش هستش،البته میدونم خیلی باهوش ولی تلاش میکنم از اونی که هستی بهتر بشی عزیزم) که دیگه از این به بعد بیفتم تو خط لباس و عروسک و این ج...
2 اسفند 1390

من و تو

من و تو یکی دیده گان ایم که دنیا را هر دم در منظر خویش تازه تر می سازد. نفرتی از هر آنچه بازمان دارد از هر آنچه محصورمان کند از هر آنچه واداردمان که به دنبال بنگریم، دستی که خطی گستاخ به باطل می کشد. من و تو یکی شوریم از هر شعله یی برتر، که هیچ گاه شکست را بر ما چیره گی نیست چرا که از عشق رویینه تن ایم. و پرستویی که در سر پناه ما آشیان کرده است باآمدشدنی شتابناک خانه را از خدایی گم شده لب ریز می کند.
30 بهمن 1390

اولین کتاب

ناز گل مامان یادم رفت اینجا برات بنویسم که روز ولنتاین با بابایی رفتیم و چند تا کتاب داستان برات گرفتیم که شد کادوی ولنتاینت. که الانم برات میخونم تا لالا کنی دنیا اومدی هم برات میخونمشون عزیز مامان. ...
27 بهمن 1390

وبلاگ جدید

سلام به دوستای عزیز نی نی وبلاگ. من بعد از اینکه دیدم امکانات نی نی وبلاگ برای نی نی ها بهتره از بلاگفا اسباب کشی کردم اومدم نی نی وبلاگ امیدوارم اینجا هم به من هم به دخمل کوچولوم خوش بگذره با دوستای خوبمون ...
20 بهمن 1390