سرما خوردگی
امروز صب که از خواب پا شدم بد جور سرما خوردم به خاطر تو خیلی مراقب بودم که این اتفاق نیفته ولی حالم خیلی بد بود. رفتم خونه مامان جون. مامانم برامون سوپ و دلمه و لیمو شیرین تهیه کرد خلاصه هر کاری از دستش بر می اومد کرد تا حالم یه کم بهتر شد. خوش به حالت که مامانی انقد دوست داره چون بیشتر به خاطر تو بود که می خواست من بهتر بشم. ...
نویسنده :
مامان سولماز
10:29