روز پدر اما با تاخیر
سلام خانوم خوشگلم. عزیز دل مامان جمعه روز پدر بود روز بابایی مهربونت. ما خانوادگی رفته بودیم جشن تولد 70 سالگی عموی بابایی. خیلی خوش گذشت یعنی عالی بود به تو که دیگه چی بگم بشکن زدن یاد گرفتی، نمیدونستی بشکن بزنی نانای کنی یا دست بزنی. از اونجایی که سرمون شلوغ بود این دو روز رو هم برای میکس فیلم تولد مشغول بودیم نشد بیام و برا روز مرد بنویسم. ای تمام زندگی و هستی ام، عشق را با تو تجربه كردم و بدان مروارید زیبای عشقت همیشه در صدف سرخ قلبم جای دارد. بهترینم، به پای همه خوبیهایت برایت خوب بودن، خوب ماندن و خوب دیدن را آرزو می كنم. مرد من روزت مبارک. پدر مهربونم که همیشه و همیشه خوب بودی برامون به خصوص برای من و الناز ممنونم...
نویسنده :
مامان سولماز
17:29